
به گزارش پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، فوتبال، به همان اندازه که بیرحم است، زیبا هم هست. جایی که فاصله میان غم و شادی، تنها یک ضربه پنالتی است؛ برای پرتغال گل میشود و برای اسپانیا به هدر میرود. بیرحمی فوتبال یقه لاروخا را میگیرد و شادی به اردوی پرتغال میرود. جاذبهی فوتبال همین است که بامداد دوشنبه در مونیخ و ورزشگاه آلیانز آرهنا دیدیم.
آن نوارهای طلایی- نقرهای که بر سر بازیکنان پرتغال فرود آمد، اشکهای نوادگان اوزهبیوی افسانهای، بغض آلوارو موراتا، خوشحالی مادر رونالدو و در آخر بالا رفتن جام با دستان ستارهای ۴۰ ساله، همه و همه حکم میداد به همین جملهی معروف: «مگر زیباتر از فوتبال هم ورزشی هست؟»
نقش اول این قهرمانی پرتغال، نه دیگو کاستا بود که پنالتی موراتا را مهار کرد و نه روبرتو مارتینز که با ایدههای نوگرایانه و مدرن، روی نیمکت پرتغال حضور داشت. چهرهی نخست کسی نبود جز کریستیانو رونالدو. اگر او نبود، چه کسی گل دوم و تساوی پرتغال را به ثمر میرساند؟ آیا پرتغال به بازی برمیگشت؟ آیا آنوقت تدابیر تاکتیکی مارتینز به بار مینشست؟ آیا ضربات پنالتی قهرمان را تعیین میکرد؟ آیا پرتغال جام را به خانه میبرد؟ اینها همه و همه سئوالهایی است با یک جواب مشترک. نه؛ اگر رونالدو نبود هرگز.

نگاه بدبینها به شرایط این روزهای رونالدو، نگاهی خصمانه، نقادانه و به دور از انصاف است. گروهی که معتقدند مرد سال فوتبال جهان در ادوار گذشته، فقط در قارهی آسیا میدرخشد و دیگر توانایی بازی در سطح اول فوتبال جهان را ندارد. وقتی میگوییم نگاه بدبینانه یا مبتنی بر ناعدالتی، همین است.
رونالدو اما فارغ از تمام این نقدها، گل دوم پرتغال را به شکلی زیبا و هوشمندانه به ثمر رساند. در کدام سطح؟ فینال لیگ ملتهای اروپا. مقابل چه تیمی؟ اسپانیای مشهور با انبوهی از ستارههای ریز و درشت. اگر در آلیانز آرهنا، مهمترین فوتبال ملی در قارهی اروپا برگزار نمیشد، کجا برگزار میشد؟
اغلب ستارهها تاریخ مصرف دارند؛ از ۳۰ سالگی که عبور میکنند، رفته رفته دوران افولشان فرا میرسد. آنوقت است که از سطح اول فوتبال باشگاهی در اروپا فاصله میگیرند، به لیگهای آمریکا یا آسیا کوچ میکنند و سالهای پایانی را به دور از آن سختیهای مداوم پشت سر میگذارند.
رونالدو اما شاید تصمیم به حضور در فوتبال آسیا گرفت اما در عرصهی ملی نشان داد که سختیهای طاقتفرسا را به جان خریده و قصد ندارد پا پس بکشد و کمر خم کند. او البته یک بار دیگر این جمله کلیشهای را معنا کرد :« فوتبال سن و سال نمیشناسد.»

در شبی که اشکهای رونالدو، بیشتر از درخششاش در زمین به چشم آمد، او ثبات کرد که تاریخ مصرف ندارد و همچنان در اوج است. بهترین ۴۰ سالهی دنیا که از شکست فراری است و میانهی خوشی با آن ندارد، میخواهد باشد و پرقدرت هم باشد؛ با بدنی آماده و رفتاری جاهطلبانه. او رونالدو است؛ تکرار ناشدنی و نمادی از ارادهی آهنین. الگویی ویژه برای نسل جوان و آنهایی که با کوچکترین اتفاقی، فوتبال را میبوسند و کنار میگذارند.
آقای رونالدو؛ به احترام شما میایستیم؛ برای شمایی که همچنان ستارهای و در آسمان فوتبال جهان میدرخشی. خوشحال از خلقت شما و سرمست از تماشایتان.
دیدگاه خود را بیان کنید