
دیپلماسی علمی که در دهههای گذشته بیشتر بر مبادلات دانشگاهی، پروژههای مشترک پژوهشی، و انتقال فناوری متمرکز بود، اکنون در مواجهه با انقلاب چهارم صنعتی، به عرصهای راهبردی در سیاست خارجی کشورها تبدیل شده است.
در قلب این تحولات، هوش مصنوعی نهفقط بهعنوان یک فناوری، بلکه بهمثابه زیربنای آینده حکمرانی، اقتصاد، و تعاملات بینالمللی، نقشآفرینی میکند. از این منظر، سخن گفتن از دیپلماسی علمی بدون درک جایگاه راهبردی هوش مصنوعی و فناوریهای پیشرفته، نوعی غفلت از واقعیات ژئوپلیتیکی آینده است.
تغییر پارادایم در دیپلماسی علمی
تا همین دو دهه پیش، دیپلماسی علمی عمدتاً بر تبادل نخبگان، اشتراکگذاری دادهها، و تقویت ظرفیت علمی کشورهای در حال توسعه تمرکز داشت. اما امروز، نوعی جابجایی معنایی رخ داده است:
دیگر صرفاً دانشمندان نیستند که روابط علمی را میسازند، بلکه الگوریتمها، دادهها، ابررایانهها، پلتفرمها و استانداردهای فناورانه هستند که نوع جدیدی از "دیپلماسی فناورانه" را شکل میدهند.
در این تحول، قدرت ملی کشورها نه فقط به زرادخانههای نظامی یا ذخایر انرژی، بلکه به توان پردازش داده، خودکفایی الگوریتمی، و مشارکت در طراحی رژیمهای حکمرانی فناورانه وابسته شده است. از همین رو، دسترسی به فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی، بیوانفورماتیک و کلانداده، به معیار جدیدی برای اعتبار و اثرگذاری بینالمللی کشورها تبدیل شده است.
هوش مصنوعی، حکمرانی و دیپلماسی چندجانبه
در جهان امروز که فناوریهای نوین با سرعتی بیسابقه، چارچوبهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را بازتعریف میکنند، هوش مصنوعی به عنوان یکی از بنیادیترین فناوریهای انقلاب چهارم صنعتی به محور اصلی رقابتهای ژئوپلیتیکی و فرایندهای حکمرانی جهانی تبدیل شده است.
برخلاف فناوریهای سنتی که صرفاً ابزاری برای توسعه ملی و رفاه اقتصادی به شمار میرفتند، هوش مصنوعی نه تنها یک فناوری، بلکه یک اکوسیستم پیچیده متشکل از دادهها، الگوریتمها، زیرساختهای محاسباتی و نیروی انسانی ماهر است که توانایی تغییر بنیادین در نحوه تصمیمگیریها، تنظیم مقررات و تعاملات میان دولتها را دارد.
هوش مصنوعی موجب شکلگیری «حکمرانی الگوریتمی» شده است؛ مفهومی که بر محور قواعد، استانداردها و سیاستهایی استوار است که بر توسعه، استفاده و نظارت بر سیستمهای هوشمند نظارت میکنند. این حکمرانی الگوریتمی به دلیل نقش پررنگ هوش مصنوعی در زمینههایی همچون امنیت سایبری، اقتصاد دیجیتال، سلامت، حمل و نقل و حتی سیاستگذاری عمومی، به موضوعی کلیدی در مذاکرات دیپلماتیک و توافقات بینالمللی تبدیل شده است.
در این چارچوب، کشورها تلاش میکنند تا استانداردهایی را تعریف کنند که ضمن تضمین امنیت و اخلاق، رقابتهای فناوری را نیز مدیریت کنند.
دیپلماسی چندجانبه در عصر هوش مصنوعی به معنای تعادلسازی میان منافع ملی، حفظ حاکمیت داده، و همکاری برای بهرهبرداری از مزایای فناوریهای هوشمند است. اما دستیابی به چنین تعادلی به هیچ وجه ساده نیست، چرا که موضوعاتی مانند مالکیت معنوی، حفاظت از دادههای شخصی، تضمین شفافیت الگوریتمها و مقابله با تبعیضهای سیستماتیک از جمله چالشهای جدی این حوزه هستند.
از سوی دیگر، فناوری هوش مصنوعی بستر جدیدی برای قدرت نرم ایجاد کرده است؛ قدرتی که نه از طریق تسلیحات، بلکه از طریق کنترل جریان اطلاعات، شکلدهی افکار عمومی و مدیریت شبکههای ارتباطی تأثیرگذار است.
در چنین فضایی، نقش دیپلماسی علمی و فناورانه بسیار حیاتی میشود. کشورها نه تنها باید در زمینه توسعه فناوریهای هوشمند رقابت کنند، بلکه باید در فرآیندهای تدوین قوانین، قراردادها و استانداردهای بینالمللی نیز فعال باشند تا بتوانند منافع خود را در این عرصه تضمین کنند.
همکاریهای منطقهای و جهانی در حوزههای تحقیق و توسعه، تبادل دانش و مدیریت بحرانهای فناوری مانند حملات سایبری، از جمله محورهای مهم این نوع دیپلماسی است.
برای ایران، که دارای ذخایر قابل توجه نیروی انسانی متخصص و تجربههای تاریخی در علم و فناوری است، این فرصت فراهم است که ضمن حفظ استقلال فناورانه، در قالب دیپلماسی علمی فعال، سهم خود را در شکلدهی به حکمرانی هوش مصنوعی در عرصه بینالمللی افزایش دهد.
ایران میتواند با مشارکت در کنفرانسها و پیمانهای بینالمللی، همکاری با کشورهای همسو در حوزه علم و فناوری، و ایجاد بسترهای داخلی برای توسعه فناوریهای بومی، به یک بازیگر تأثیرگذار در این عرصه بدل شود.
فرصتهای ایران در دیپلماسی علمی فناورمحور
شبکهسازی نخبگانی در حوزه فناوریهای هوشمند با همکاری دانشگاههای پیشرو آسیا، اوراسیا و آمریکای لاتین.
شرکت فعال در گفتوگوهای بینالمللی درباره اخلاق و مقررات هوش مصنوعی، از جمله در چارچوب یونسکو، بریکس، و سازمان همکاری اسلامی.
ایجاد کنسرسیومهای علمی منطقهای با محوریت تهران برای پژوهشهای میانرشتهای در زمینه AI، تغییرات اقلیمی، و سلامت دیجیتال.
استفاده از هوش مصنوعی در سیاستگذاری علمی و دیپلماسی فرهنگی برای تحلیل شبکههای نفوذ علمی، شناسایی شرکای راهبردی، و پیشبینی روندهای علمی جهانی.
آینده دیپلماسی علمی، آینده جایگاه ایران
جهان معاصر به سرعت به سمت نظامهای پیچیده و فناورمحوری حرکت میکند که در آن علم و فناوری نه تنها به عنوان موتور محرک توسعه، بلکه به عنوان عاملی تعیینکننده در ساختار قدرت و روابط بینالملل ظاهر شدهاند. دیپلماسی علمی، به ویژه در زمینه فناوریهای هوشمند مانند هوش مصنوعی، دیگر ابزاری حاشیهای یا مکمل در سیاست خارجی نیست؛ بلکه به یکی از ارکان اصلی حکمرانی ملی و عنصر کلیدی قدرت نرم و اقتدار بینالمللی تبدیل شده است.
برای ایران، فرصتی تاریخی پیش روست تا با بهرهگیری از سرمایه انسانی غنی، زیرساختهای علمی و فناوری موجود، و ظرفیتهای منطقهای، به جایگاه تاثیرگذاری در دیپلماسی علمی و حکمرانی فناوری دست یابد. این مسیر مستلزم اتخاذ رویکردی جامع و چندسطحی است که در آن همکاری بینبخشی میان دانشگاهها، صنایع، دولت و بخش دیپلماسی برقرار شود و سیاستهای منسجم و آیندهنگرانهای در حوزه فناوریهای نوین طراحی شود.
همچنین، ایران باید بتواند با حضور فعال در عرصههای بینالمللی و منطقهای، در تعیین استانداردها و قواعد حاکم بر فناوریهای هوشمند نقشآفرینی کند و از تبدیل تهدیدهای فناورانه به فرصتهای توسعهای بهره گیرد. این به معنای تربیت نسل جدیدی از دیپلماتهای علمی - فناورانه، تقویت شبکههای نخبگانی و استفاده استراتژیک از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی و فرهنگی است.
در نهایت، دیپلماسی علمی هوشمندانه و فناورمحور، میتواند کلید گشودن دروازههای تازهای به سوی همکاریهای بینالمللی، توسعه پایدار و تقویت اقتدار ملی باشد. مسیری که اگر با عزمی راسخ، برنامهریزی دقیق و حمایت مستمر همراه شود، ایران را در جایگاهی شایسته در نظم جهانی آینده قرار خواهد داد؛ جایگاهی که در آن علم و فناوری، نه به عنوان ابزاری منفعل، بلکه به عنوان نیرویی فعال و تعیینکننده، سرنوشت کشور و منطقه را رقم خواهد زد.
* عضو هیات علمی دانشگاه
دیدگاه خود را بیان کنید