
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، جمعی از روانشناسان و مشاوران گرد هم آمدند تا اولین اثر سینمایی عادل تبریزی(۱۳۹۹) به تهیهکنندگی ولیالله مدنی و حنیف سروری را از منظر روانشناختی بررسی کنند.
فیلم «گیجگاه» اولین ساخته سینمایی عادل تبریزی با بازی حامد بهداد، باران کوثری و جمشید هاشمپور بعد از ۳ سال اواخر ۱۴۰۲ نمایش داده شد، فیلمی که نقبی میزند به حال و احوال مردم در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه هفتاد.
بر اساس این خبر از روابط عمومی فیلم، در این نشست، کارگردان از نحوه شکل گیری ایده و تولید اثر سخن گفت و شرایط ساخت اثر، دغدغه مندی های سازندگان و تعامل بازیگران را تشریح کرد.
سپس سپیده ناصری درمانگر گفت: شتابزدگی در آشنایی و پیش بردن روابط عاطفی بدون شناخت کافی از عوامل مهم طلاق های امروزی است. در فیلم گیجگاه رابطه عاطفی بین بازیگران فیلم تدریجی شکل میگیرد و بر خلاف ارتباطات امروزی که بهسرعت پیش میروند و معمولا شناختها قربانی شتابها میشوند و حاصلی جز پشیمانی و پریشانی در پی ندارند، روابط و ازدواجهای دهههای گذشته متعهدانهتر و پایدارتر به نظر میرسند که شاید بارزترین دلایل قوام و تداوم این روابط تابآوری زوجین در دشواریهای زندگی و پایبندی به تعهدات فردی باشد. گیج گاه این مهم را برای مخاطب به نرمی و به دور از هیاهو به تصویر میکشد.
میترا بهرامی گوینده، مجری و درمانگر شناختی هم گفت: در گیجگاه ما شاهد نوجوانی هستیم که مانند پسران هم سن و سال خود نسبت به ازدواج مجدد مادر واکنشهای هیجانی نشان میدهد. نوجوانی بحران زندگی است زیرا فرد نه آنقدر بزرگ شده که علنی نسبت به خواستگار مادر مخالفت کند و مانع از ازدواج او بشود و نه آنقدر خردسال که شناختی نسبت به موضوعات پیرامون نداشته باشد. بنابراین در گیجگاه به نیکی رفتارهای پسیو اگرسیو (پرخاشگریهای منفعلانه) نوجوان قصه به مخاطب نشان داده میشود و شاهد خرابکاریهای پنهانی و مخفی کاریهای او هستیم که خواستگار را به چالش میکشد.
او افزود: اما ارزشمندی کار کارگردان و نویسنده آنجا نمایان میشود که این نوجوان خرابکار به هیچ عنوان تنبیه و سرزنش نمی شود؛ بلکه هم پدر واقعی او و هم خواستگار مادر سعی بر درک او دارند و با زبانی خاص دوره نوجوانی تلاش میکنند او را با نگاهی واقع بینانهتر آشنا کنند.
همچنین رسول خداکرمی روانکاو اظهار داشت: همانگونه که حاجیان در حج و برای تقرب به خداوند قربانی میکنند و موی سر را حلق میکنند (میتراشند) تا از زیبایی ظاهری عبور کرده و چیزی فراتر از آن را کسب کنند، در گیج گاه شاهدیم مرد داستان با بازی باورپذیر و قابل قبول حامد بهداد برای رسیدن به عشق خود و حفظ خانواده از اعتبار، کار و حتی ورزش مورد علاقه خود گذر کرده و خود را مهیای مواجهه با دشواری ها میکند تا به واسطه آن ها از حریم عشق و خانواده حمایت و مراقبت کند. آنجا که این موارد عبور میکند میبینیم پیشنهاد بازی در نقش جمشید هاشم پور به او داده میشود و او نیز به شکلی نمادین و البته ناخودآگاه موی خود را میتراشد، و چه زیباست که در دیالوگی باران کوثری (همسر) به او میگوید با این زخمهای روی صورتت چقدر جذابتر شدی. پنداری این جمله مزد گذر کردنها، ایستادگی ها و حمایت های او از عشق و زندگی است.
محمد شهبازیفرد رواندرمانگر شناختی رفتاری هم گفت: گیجگاه فیلمی برای خنده صرف نیست، قرار نیست نوستالژیها را ببینیم که قهقهه بزنیم. گیجگاه پر از تلخندهایی است که مخاطب را گیج و متحیر میکند. درست در لحظهای که موضوع جدی دنبال میشود لبخندی شکل میگیرد و جایی که لبخندی روی صورت مخاطب جا خوش میکند مفهوم عمیقی بیان میشود.
او معتقد است: عادل تبریزی کمدی را بهخوبی میشناسد اما دنبال خنده گرفتن از مخاطب نیست. بلکه ترجیح میدهد همراه به هر لبخند، شناختی شکل بگیرد یا مفهومی انسانی را یادآوری کند.
شهبازیفرد گفت: سوای گیجگاه که پر از لطایف و ظرایف انسانی و طنازانه است در سریال اخیر عادل تبریزی (اجل معلق) در صحنهای رضا عطاران را میبینیم که پیرزنی مستمند از او پول و کمک درخواست میکند، عطاران نه تنها قادر به کمک کردن نیست بلکه از پیر زن میخواهد که غذایی برای رفع گرسنگی به او بدهد.
به گفته او، تبریزی استاد تلخندهاست، خندههایی که در عین حال که نشاط میآفریند، به تفکر نیز دعوت میکند.
این رواندرمانگر میگوید: گیجگاه، فیلمی است فاقد ابرقهرمان؛ قهرمانان قصه تصمیمات مهمی میگیرند و انتخابهای بسیار حساسی پیش رو دارند که بسیار زیر پوستی و شریف، به دور از هیاهو به تصویر کشیده میشوند.
او افزود: سروش صحت در نقش همسر اول خانم قصه کاری میکند کارستان؛ وقتی همسر سابق او از تصمیمش برای ازدواج مجدد با معلم فرزندشان خبردار میشود، زندانی قصه هیاهو و جنجال راه نمیاندازد، به ماندن و برگشت مجدد اصرار نمیکند زیرا میداند همسر مناسبی نبوده که اگر بود ملاقاتهایشان در زندان رقم نمیخورد. او ظاهری معمولی دارد اما قلبی مهربان و ذهنی آگاه که شاید این آگاه شدن بواسطه موقعیتی است که در او گرفتار شده.
شهبازیفرد ادامه داد: او آگاه است مرد قابل اتکا و اعتمادی برای همسرش و الگویی مناسب برای فرزندش نیست بنابراین گذشت و قربانی میکند خواست و میلش را برای زندگی مجدد با همسر و فرزند؛ این موضوع را در جامعه امروزی ما تقریبا باید با ذره بین بگردیم تا پیدا کنیم.
دیدگاه خود را بیان کنید