
به گزارش پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، مهمان این هفته برنامه تلویزیونی «جام» پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، صادق ورمزیار، پیشکسوت استقلال بود. چهره برجسته پیشکسوتان استقلال که در دهه ۶۰ و ۷۰ در استقلال بازی کرد و به «صادق با تعصب» مشهور بود، به استودیوی برنامه «جام» در خیابان ولیعصر تهران آمد و به سوالات جهانگیر کوثری پاسخ داد. مشروح مصاحبه ورمزیار در ادامه بخوانید.
مهمان امروز ما صادق ورمزیار است، پیشکسوت نامآشنای استقلال، به عنوان اولین سوال بگو که از کجا شروع کردی؟
آقای جهانگیر عزیز، استاد من و یکی از افرادی است که من در دوران جوانی به بازی شما و سایر بازیکنان در تیم تاج خیلی علاقه داشتم.شاید بالای ۴ تا آلبوم عکس شماها را داشتم و افتخار میکنم به اینکه عکسهای شما راجمع میکردم. خیلی از برنامههای خبرگزاری، رادیو تلویزیون را برای مصاحبه میروم اما الان فکر میکنم که در خانه خودم و کنار استادم هستم.
فکر کنم ۶ سالم بود و مدرسه نمیرفتم. خانه ما سمت میدان قیام، چهارراه مولوی کوچه گلشن بود. یکی از اقوام آقای روشن آنجا بود و یکی دو بار ایشان آنجا آمده بود و من عاشق آقای روشن بودم و به خاطر ایشان به استقلال آمدم و از آنجا عکس همه بازیکنان استقلال را جمع کردم. سال ۵۷ که انقلاب شد، دقیقا روز جمعهای بود که در گود شهرزاد فوتبال بازی میکردم. با توجه به اینکه در این گود مسابقات لیگ فوتبالیستهای بزرگسال برگزار میشد، ما ساعت ۵ونیم ۶ صبح میرفتیم و تا ۷، ۸ بازی میکردیم و پس از آن بزرگسالان میآمدند و ما بازیهای آنها را تماشا میکردیم.ساعت ۹ بود که پدرم از بالای گود داد زد که در ۱۷ شهریور تیراندازی شده و خانه ما هم ۱۷ شهریور بود.
از ۱۳۵۶ در زمین آب منگل بازی میکردیم که زمین شماره ۱۶ بود، از ۷، ۸ سالگی در آنجا بازی کردم و پس از آن به گود شهرزاد رفتیم. سال ۵۹، ۶۰ بود که به تیم نوجوانان استقلال آمدم و مربیمان حسن عضدی بود.
سال ۶۲، ۶۳ با جواد قراب در زمینی که بازی میکردیم آمدیم و قراب تو را به من نشان داد که بازیکن خوبی است.
در آن زمان فکر کنم و در رده جوانان بازی میکردیم. مربی بزرگسالان هم حسن حبیبی بود. مربی تیم جوانان هم رضا نعلچگر وجواد قراب بود.
اولین بازی تو برای بزرگسالان چه زمانی بود؟
اولین بازی من در رده بزرگسالان سال ۶۲ مقابل کیان بود و ۳ بر هیچ بردیم و من در پست دفاع راست بازی کردم. راست پا بودم اما دفاع چپ بازی کردم. قبل از آمدن آمدن به استقلال، در سیمان شهر ری خدمت اقای حسین عربی بودم و آن زمان ایشان گفت که فقط باید با چپ بازی کنی. به همین خاطر پای چپم مثل پای راستم شده بود.
سال ۵۹ آمدم استقلال تست بدهم، بالای ۲۰۰، ۳۰۰ بازیکن آمده بودند. آخرین نفر من بودم با کتونی سفید چینی روی چمن ورزشگاه دیهیم تست دادم. منصورخان هم آنجا بالا نشسته بود. بازی من را مقابل تیم اصلی در تست دید، گفت بیا بالا، متولد چند هستی؟ گفتم متولد ۴۵، به من گفت مدارکت را بیار. گفتم که امتحان دارم و گفت که هفته دیگر بیا. این شروع کار من با استقلال بود. در زمان منصورخان در تیم نوجوانان و جوانان بازی میکردم. یک روز تیم میخواست برود علیآباد کتول بازی کند. من را هم انتخاب کردند و با تیم رفتم. روی نیمکت بودم. رضا نعلچگر در این بازی آسیب دید و من وارد بازی شدم. در آن بازی یک گل زدم و منصورخان گفت که با تیم ما یعنی بزرگسالان تمرین کن و بازیها جوانان را هم برو بازی کن.
جزو تیم ملی فوتسال بودی که در جام جهانی۱۹۹۲به مقام چهارم رسید، چطور بود که در فوتسال هم مهارت داشتی؟
در محل ما جامهایی می گذاشتند که گل کوچک باز بودند و بازیکنانی بودند که فوتسال را خیلی خوب بازی میکردند و من با آنها خیلی بازی کردم و به همین خاطر در فوتسال هم توانستم خوب عمل کنم. در فوتبال هم به خاطر همین قابلیت یک به یک را خوب رد میکردم. از آنجا کم کم در ماه رمضان از افطار تا سحر در خیابانها بازی میکردیم. مجید نامجومطلق هم بود و فوتسالش هم فوقالعاده بود اما در فوتسال نیامد.
به جز مهدی ابطحی دیگر با چه بازیکنانی در تیم ملی فوتسال همتیمی بودی؟
محسن گروسی، اکبر یوسفی، بهزاد غلامپور، میرشاد ماجدی، حمید بابازاده، آرش نوآموز و سعید رجبی جزو تیم بودند. در آن بازیها در مسابقات تعویض نشدم و کامل بازی کردم، این رکورد را میشود در گینس هم ثبت کرد اما حوصله نداشتم که دنبال این بروم که در گینس ثبت کنم.در آن بازیها، مهدی ابطحی فنیترین بازیکن جام شد.
محمد مایلیکهن هم سرمربی تیم بود.
اگر یک خورده تجربه مربیگری داشت، میتوانستیم در آن المپیک به فینال برسیم و قهرمان هم بشویم. در ردهبندی ۲ بر یک آمریکا باختیم، آمدیم دفاع کنیم، دفاع را بلد نبودیم. آنها فوتسالشان خیلی خوب بود و لیگ داشتتند و با توجه به اینکه دفاع بلد نبودیم، پست ما قایم میشدند و بغل پا به ما گل میزدند.
اما مقام چهارم هم باارزش بود
قطعا، از آن مسابقات، فوتسال ما جان گرفت و پس از آن مسابقات جام رمضان و زمینهای خاکی و سالنی شلوغ شد.
۴۰ سال از روزهایی که در استقلال بازی میکردی گذشته، استقلال امروز چه تفاوتی با آن روزها دارد؟
اشاره شد کشورهای عربی با پول به دنبال پیشرفت هستند اما پول به تنهایی برای خوب بودن کفایت نمیکند. پول در کنار یک مدیر میتواند شما را به موفقیت برساند. شما اگر مدیر باشید اما پول نداشته باشید، شاید بهتر بتوانید یک تیم را موفق کنید تا اینکه مدیر نباشید و پول داشته باشید.
خب اگر پول داشته باشیم، میتوانیم مدیر خوب هم بیاوریم.
من و شما فاصله زیادی نداریم و یک نسل قبل از ما بودید و بازی در جام تختی را خوب یادتان هست.پدرم یک استقلالی دو آتشه است، همین الان استقلال میبازد و به خانه بروم به من شام نمیدهد. به او میگویم بابا من الان دیگر بازی نمیکنم. در دهه ۵۰ زمانی که شما بازی میکردید، پدرم من را کول میکرد و به ورزشگاه میآورد. آخرین مدیری که به دوره بازی من در استقلال میخورد، آقای کردنوری بود، خیلی متخصص بود. در دوران بیپولی استقلال را نگه داشت. منصورخان و کردنوری کنار هم استقلال را نگه داشتند.
قشنگ یادم است که چقدر کردنوری به تیم کمک کرد.
بعد از کردنوری، مدیرانی آمدند که هیچ چیزی از دوران مدیریت کردنوری را در باشگاه نمیبینیم. او تمام کارکترهای یک مدیر را داشت، با این مدیر نباید شما قهرمان شوید؟
شرایط الان استقلال به مدیریت کلان برمیگردد؟
دقیقا همینطور است. عامل موفقیت هر مجموعهای مدیران آن هستند. موفقیت از راس کار یعنی مدیریت آغاز میشود و تصمیمات از آنجا آغاز میشود و رده به رده پایین میآید و به هواداران میرسد. استقلال اگر میخواست بازیکن بگیرد، به مدت ۲، ۳ سال آقای کردنوری و منصورخان، آن بازیکنان را رصد میکردند و پس از ۲، ۳ سال به تیم میآمدند. الان باشگاههای ما طوری شده که بازیکن یک نیمفصل خوب بازی کند. دنبال جذب او میروند.
مدیریت زمان کردنوری به تنهایی کار سه زیرمجموعه را انجام میداد. هم مدیر باشگاه بود، هم مدیر فنی باشگاه بود و هم مدیر مالی باشگاه بود و منصورخان هم کنارش بود. مهمترین عامل موفقیت مدیریت، صداقت و راستگویی است.من وقتی کنار مدیرانی مانند آقای کردنوری قرار میگرفتم، سر بحث رقم اصلا صحبتی نداشتیم، من برگه امضا قرار میکردم وآنها خودشان رقم را مینوشتند. اصلا بحث رقم بود.
انگار بحث معرفت بود
پس از جام جهانی فوتسال قرارداد میلیونی بستم و وقتی به تهران برگشتم با من صحبت کردند و منصورخان گفت بمان و من ماندم. سال بعد هم پیشنهاد میلیونی داشتم اما در استقلال سه تا ۷۰ هزار تومان به من دادند، که ۲ تا پاس شد و یکی پاس نشد.
بازی نیمه نهایی جام حذفی با صنعت نفت را چطور میبینی؟
استقلال میتواند از این مسیر کمکاری، بدنتیجه گرفتن و روی اعصاب راه رفتن هواداران را شاید جبران کند. از همه مردم معذرت میخواهم، سال خیلی بدی را برای آنها رقم زدیم، در مخیله هواداری نمیگنجید که استقلال در رده دوازدهم، سیزدهم قرار بگیرد. جام حذفی مسیری است که استقلال با گرفتن یک جام میتواند زخم هواداران را التیام ببخشد.
بازی در آزادی است و هواداران هم هستند و این کمک زیادی به استقلال است
وقتی طرفداران را داریم، ۵۰ درصد بیشتر شانس برد داریم. هواداران در بدترین شرایط به داد ما رسیدند و در بدترین زمانها به ما کمک کردند و الان روزی است که هواداران با حضور و حمایت در ورزشگاه میتوانند شرایط را تغییر بدهند. صنعت نفت تیم خوبی است، استقلال هم اگر خوب چیده شود، تیم بدی نیست. ما از جام حذفی میتوانیم به یک جام برسیم و دل طرفدارتمان را شاد کنیم. ۲ جام در فوتبال ایران است، لیگ و جام حذفی، اگر ما در جام حذفی قهرمان شویم و ۵۰ درصد راه را با موفقیت رفتهایم.
به نظرت نقطه ضعف استقلال کجاست؟
میخواهم شفاف صحبت کنم. ۷۰ درصد موفقیت یک تیم بستن یک تیم است، زمانی که تیم را میبندید.
سال گذشته استقلال در حالی تیم بست که دورا پرآشوبی بود، انتقال مالکیت صورت میگرفت و تیم هم ضربه خورد.
الان هم اتفاق سال گذشته میافتد. سال گذشته در یک زمان حساس آقای خطیر که یک مدیر خوب و قوی بود را برکنار کردیم و جام را از دست دادیم و بودن یا نبودن جواد نکونام معلوم نیست.
عدهای از تماشاگران اما معتقدند که آمدن خطیر به تیم ضربه زد؟ البته من تائید نمیکنم.
استقلال حتی اگر سال گذشته نایب قهرمان شد، به خاطر حضور آقای خطیر بود. خطیر جلوی نکونام در موضوع جذب بازیکن ایستاد. سال گذشته که دوم شدیم، ابوالفضل جلالی و صالح حردانی را داشتیم که هر بازیکنان خوبی هستند. چرا وقتی این ۲ گزینه را داشتیم رفتیم و دو بازیکن برای این ۲ پست جذب کردیم.
مثل کدام بازیکنان؟
رامین رضائیان و میلاد زکیپور چرا جذب شدند؟ مگر ایراد ما دفاع وسطها نبود. در تاکتیک سه پنج دو باید سه مدافع بازیساز، سرزن و قلدر داشته باشید. قطعا در پست دفاع وسط مشکل داشتیم. در مهاجم هم مشکل داشتیم اما برای جذب بازیکن در ابتدای فصل در این ۲ پست اقدام نکردیم.
چه کسی باید تشخیص بدهد چه بازیکنی جذب شود؟ کمیته فنی؟
اگر صحبت کنم، میگویند میخواهد در کمیته فنی باشد اما من سالهاست که در کمیته فنی نیستم. معتقدم که الان باید کمیته فنی گذاشته شود که مربی را انتخاب کند. اگر مربی را گذاشتید و بعد کمیته فنی را گذاشتید یک تضاد بین آنها به وجود میآید، آن فکر میکند که آن یکی میخواهد زیرآب بزند.
اما رامین در این پست جواب داده است
صحبتم الان به خاطر رامین نیست، معتقدم که رامین یک بازیکن خیلی توانمند است اما شرح وظایف در زمین مسابقه خیلی مهم است.
الان شرح وظایفها قاطی شده است، چه کسی مقصر است؟
من معتقدم اگر مربی سیستم تعیین کند، اگر رامین در سه پنج دو، وینگر و پیستون راست است، وظیفه او این است که ارسال انجام دهد. یک روز منصورخان پورحیدری من و جواد را احضار کرد که توپ روی دروازه ارسال کنیم. گفت چند ارسال داشتهاید، گفتیم ۲، ۳ تا. این در حالی است که وظیفه من اینجا ارسال کردن است و اگر نباشم چه کسی باید انجام بدهد.
درباره خط دفاع، اولین بازیکنی که در لیست مازاد قرار گرفت محمدحسین مرادمند بود، او رفت با پرسپولیس تراکتور تمرین کرد. اما پس از اینکه تیم از اردوی ترکیه برگشت، اولین تمدیدی استقلال مرادمند بود. من سوالم این است اگر این بازیکن را میخواستید چرا به اردوی ترکیه نبردید، چرا در بدنسازی نبود. خط دفاعی استقلال سرعت نداشت، مدافعان استقلال روی هوا و روی زمین توانمند بودند اما سرعت نداشتند و برای اینکه اسیر بازی سرعتی تیمها نشویم باید تیم در محوطه جریمه دفاع میکرد تا از پشت مدافعان ضربه نخورد.اینها ایراد تیم ما بود. بازیکن به درنخور استقلال زیاد داشت، بازیکنی که در استقلال بازی میکند باید در حد این تیم باشد.
چه کسی تیم میبست؟
نکونام تیم می بست و با نظر او بازیکن جذب میشد.
خوب روال و قانونمند هم همینطور است که با نظر مربی بازیکن جذب شود.
نه، اینطور نیست، وقتی یک مربی به یک تیم جدید میآید، در لیگ برتر نهایتا ۵، ۶ بازیکن میتواند جذب کند. ما باید در لیگ بازیکنانی را بیاوریم که استقلال جزو هشت تیم برتر آسیا قرار بگیرد.
زیاد اختیار به جواد ندادیم؟
چرا همین است، ۲ بازیکن خارجی بوسنیایی آمدند و رفتند و کسی متوجه رفتن و آمدن آنها نشد. نوع تیم بستن سال گذشته سبب نتایج این فصل شد و ما را به اینجا رساند.
و چه پولهایی که هدر رفت و سوخت.
معتقدم جدا از پول، جای بازیکن سوخت.
این پتانسیل استقلال را در جام حذفی نجات دهد؟
قطعا، بازیکنانی داریم که اگر در جای درست استفاده کنیم، این تیم مطمئنا توان پیروزی بر هر تیمی را در لیگ دارد. نوع چیدمان و تمرکز بازیکنان مهم است. تراکتور قهرمان لیگ شد اما استقلال در تبریز از تیم جلو افتاد و میتوانستیم به گل دوم هم برسیم. این نشان میدهد که استقلال پتانسیل دارد. بازیکنان استقلال الان بد نیستند و اگر حرفی میزنم شاید به خاطر قیاسی است که این بازیکنان را با نسل خودم انجام میدهم. بازیکنانی مانند رضا حسنزاده، شاهین بیانی، مسعود غفوری اصل، مهدی فنونیزاده، اینها تیم را قهرمان آسیا کردند اما ما درباره تیمی صحبت میکنیم که دل مردم را شاد نکرد. با این حال اگر تیم خوب کوچ و آنالیز شود، مثل آن روزی که استقلال، ۵ گل به آلومینیوم زد، نشان داد که پتانسیل دارد.
همچنان در کنار صادق برمزیار هستیم؛ گفتوگویی جذاب و پرمحتوا که هر لحظهاش پر از نکات فنی و تجربی ارزشمند است،راستش را بخواهید، مدتی از فضای فنی فوتبال فاصله گرفته بودم، اما صحبت درباره تاکتیکها، آنالیز بازی، تصمیمات مربیان، تغییرات درونزمین و طراحی نقشه بر اساس تحلیل حریف، واقعاً برایم نشاطآور است،وقتی رقابتهای باشگاهی اروپا را تماشا میکنیم، میبینیم که چطور یک تصمیم درست، مسیر یک تیم را تغییر میدهد. بهعنوان مثال، اینترمیلان چگونه با تصمیم جسورانه اینزاگی در تغییر دفاع چپ فیکس و ملیپوش خود، توانست در مسیر صعود به فینال موفق عمل کند، تصمیمی که شاید در نگاه اول غیرقابل توجیه باشد، اما در عمل، نتیجهبخش بود. از سوی دیگر، بارسلونا حذف میشود و اینتر به فینال میرسد. این خاصیت فوتبال است، جایی که هر جز کوچک از دانش، اگر بهدرستی بهکار گرفته شود، میتواند به برتری تیم منجر شود، نظرت دراین باره چیست؟
واقعاً از نوع نگاه و بیان دقیقتان لذت میبرم. با شما موافقم. تمام این اتفاقات بازمیگردد به ساختار مدیریتی و بهویژه کمیته فنی باشگاهها؛ همانطور که پیشتر اشاره کردید. کمیتهای که باید از افراد بهروز، آشنا با فضای فوتبال مدرن و مسلط به دانش روز تشکیل شود،چنین افرادی باید بتوانند تمام سطوح فوتبال کشور، از لیگ برتر تا دسته دوم و سوم را رصد کنند؛ شناخت دقیق از بازیکنان، از جمله مدافعان چپ در سه سطح لیگ، نه یک توقع، بلکه یک ضرورت است. اگر این ظرفیت فنی در کمیتهها شکل بگیرد و در کنار آن، روی آکادمیها نیز با جدیت و برنامهریزی کار شود، قطعاً آیندهساز خواهد بود.من سال ۱۳۹۵ درگیر پروژههای شخصی و فعالیتهای عمرانی خودم بودم، اما با علاقه به فوتبال پایه، تصمیم گرفتم وارد عرصه آکادمی شوم. با تمام سختیها، در آن دوره در آکادمی بازیکنانی چون امید نورافکن، سیدمجید حسینی، اللهیار صیادمنش، مهدی قائدی، رضا آذری، سجاد آقایی و چندین بازیکن دیگر که امروز در سطح اول فوتبال ایران حضور دارند، پرورش یافتند.در مجموع، هفده بازیکن از آن آکادمی به سطح لیگ برتر رسیدند. حتی بازیکنانی نظیر مهدی محبی که امروز در سپاهان بازی میکند، در آن مقطع در اختیار ما بودند. اما متأسفانه آکادمیای با این خروجی، بهراحتی واگذار شد.
چرا؟ چه اتفاقی افتاد؟
من علاقهمند به کار با ردههای سنی پایه بودم و احساس میکردم میتوانم ارتباط خوبی با بازیکنان مستعد برقرار کنم. آکادمیای که تحویل گرفتم، در تمام ردهها (از نوجوانان تا جوانان) رتبههایی پایینتر از هشتم و نهم داشت، اما پس از چند سال، امیدهایمان پس از دو دهه قهرمان شدند و سایر ردهها نیز به رتبههای دوم و سوم رسیدند.اما متأسفانه در مقطعی، برخی افراد با نیت ورود و اعمال نفوذ، تلاش کردند بدون هماهنگی در روند آکادمی دخالت کنند. وقتی با این رفتارها مخالفت کردم، اقدام به ارائه اسنادی جعلی کردند و گفتند امضاها مربوط به من است. در حالی که این موضوع بعدها در مراجع قضایی بررسی شد و برائت کامل بنده صادر شد. اما فرآیند رسیدگی نزدیک به سه سال طول کشید.در این مدت، مدیریت آکادمی تغییر کرد و شخص دیگری مسئولیت را برعهده گرفت. هرچند ناراحتیهایی وجود داشت، اما به هر حال، مهم این است که امروز هم میشود آکادمی را احیا کرد.
مساله جعل امضا دقیقا چه بود؟
امضای من بهصورت صحیح و واقعی روی نامهای درج شده بود، اما آن نامه هرگز به هیئت فوتبال معرفی نشده بود. همین موضوع باعث ایجاد مغایرت شد و پروندهای علیه من تشکیل دادند. در نهایت، همانطور که گفتم، پس از طی مراحل قانونی، برائت کامل صادر شد.البته، نمیخواهم صریح صحبت کنم، اما متأسفانه برخی از پیشکسوتان خود ما نیز در این فرآیندها نقش داشتند و این برای فوتبال ما دردآور است.
این امر بسیار نامطلوب است که برخی از پیشکسوتان خودمان پیگیر این موضوعات بودهاند، اما در نهایت این من بودم که وارد کار شدم و متأسفانه مسئولیت را پذیرفتم. مایلم عرض کنم خدمت عمو جهان عزیز، زمانی که روبروی یکی از مدیران باشگاه نشستم، از من پرسید چرا به این افراد پول پرداخت کردهاید؟ به عنوان مثال، مهدی محبی که به راحتی باشگاه را ترک کرد و سامان فلاح که رقمی زیادی برای جذب او هزینه شده است؛ هرچند رقم دقیق را نمیدانم چون این صحبتها در حال ضبط است، اما میدانم مبلغی در حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیارد بیشتر بوده است. این بازیکن از سرمایههای آکادمی ما بوده و به آسانی از دست رفت. پندار توفیقی، که خداوند هر جا هست به ایشان عزت عطا فرماید، با بنده همکاری بسیاری داشتند.
بازیکنانی همچون اللهیار صیادمنش، مهدی قائدی، رضا آذری و چند نفر دیگر که مبلغ قراردادشان در زمان معاونت ورزشی من تنظیم شده بود. در آن زمان به من گفته شد چرا این مبالغ به این بازیکنان اختصاص یافته است؟ بنده پاسخ دادم که اینها استعدادهای ناب هستند و سرمایهگذاری روی استعداد یعنی آیندهنگری.آن زمان خودم هم آرزو داشتم که به من فرصت داده شود تا بیشتر فعالیت کنم و پولی که پرداخت شده است، صرفاً برای سرمایهگذاری روی استعدادها بوده است. اکنون میخواهم تاکید کنم که پس از درخشش مهدی قائدی با انتقالی حدود ۳ میلیون یورو، و پس از گلزنی اللهیار صیادمنش در بازی مقابل نفت آبادان، که شفر ایشان را «الماس سیاه» لقب داد، این بازیکنان به تدریج شناخته شدند.حداقل انتظار میرفت که بابت این اقدامات از بنده عذرخواهی شود، چراکه اینها بازیکنان آیندهدار هستند و مسئولیت آوردن آنها بر عهده من بوده است. اما هیچ تماس یا عذرخواهیای صورت نگرفت. من هنوز بابت حقالزحمه استعدادیابی خود از باشگاه طلبکارم. مبلغی در حدود ۵۱۰ میلیون تومان مربوط به سال ۹۷ که بعد از گذشت بیش از ده سال هنوز پرداخت نشده است.
بابت این طلب شکایت نکردید؟
البته من هیچگاه بابت این مبلغ شکایتی نکردم؛ زیرا این باشگاه جایی بود که جوانیام را در آن صرف کردم و هرگز برای پول، حقوق قانونی خود را مطالبه نکردم. با وجود اینکه الان ۵۸ یا ۵۹ سال دارم، هیچگاه به خاطر این مبلغ شکایت نکردم. هدفم صرفاً خدمت به فوتبال و باشگاه بود.
مدیریت وقت استقلال از شما حمایتی نکرد؟
در هنگام ورودم به باشگاه به من گفته شد که با شرط عدم دخالت در مسائل مدیریتی و بدون سفارشیگری کار کنم. انتظار داشتم که پشت من بایستند و حمایتم کنند، زیرا میدانستند من در تمام عمرم حلال و حرام را رعایت کردهام و هیچگاه تخلفی نداشتهام. اما متأسفانه آن حمایتها به طور کامل انجام نشد.در دورهای حتی به دلیل مسائل مالی به مراجع قضایی مراجعه کردم، ولی خوشبختانه مشخص شد که هیچ تخلفی صورت نگرفته است. معتقدم این باشگاه توان دارد که بازیکنان بزرگی همچون اللهیار صیادمنش، مهدی قائدی، مهدی محبی، سامان فلاح و رضا آذری را به فوتبال کشور معرفی کند.
اهمیت آکادمی باشگاه بسیار بالاست و طرفداران بسیاری در اقشار مختلف جامعه دارد، به گونهای که حتی برخی از طرفداران پرسپولیس نیز به خاطر استعدادهای این باشگاه جذب شدهاند،باید این حسادتها را کنار بگذاریم و اجازه دهیم مدیران آکادمی با قدرت فعالیت کنند، چرا این آگاهی مهم است؟
آن جا جایی است که اگر به باشگاه استقلال که عمر و جوانیات را آنجا پشت سر گذاشتی نگاه نکنی میتوانی صاحب خیلی چیزها بشوید، اما این آکادمی به جایی تبدیل شده که اگر کسی واقعاً به باشگاه تعهد نداشته باشد، خیلی اتفاقات میافتد، البته، متاسفانه گاهی اوقات حرفها و شایعاتی وجود دارد که حتی از سوی آشناها و نزدیکان نیز مطرح میشود.با توجه به سابقه و رزومه کاری من، پس از سه سال فعالیت در آکادمی، از من خواسته شد که دیگر فعالیت کنم.
چه مدارک مربیگری را گذراندی؟
همه مدارک مربیگری را دریافت کردهام، به همراه نخبههای تیم ملی در بالاترین کلاس مربیگری شرکت کردیم و با توجه به اینکه همه نفرات در بالاترین سطح فنی، بدنی بودند در این دوره قبول شدند، اگر اشتباه نکنم فکر کنم چنین اتفاقی در سال ۸۲ رخ داد.
نظرت درباره تیم ملی فوتبال چیست، به جام جهانی صعود کردهایم.
در خصوص تیم ملی و عملکردش در جام جهانی، باید بگویم که نظرم مثبت است. امیر قلعهنویی فردی توانمند در زمینه مدیریت تیم است و کارش را خوب بلد است. اما معتقدم زمان حضور او در تیم ملی، بازیکنان با سن بالا و در رنج سنی بالاتر بودند و اکنون زمان آن است که تیم ملی دچار تحول و نوسازی شود.در حال حاضر، تیمهای مطرح دنیا همچون اسپانیا و بارسلونا از بازیکنان جوانی بهره میبرند که در سنین ۱۶، ۱۷ یا ۱۹ سالگی به خوبی بازی میکنند و این امر نشان میدهد که نسل جدید فوتبال جهان، جوان و پرانرژی است. بنابراین لازم است که تیم ملی ما نیز با توجه به سن بالای بسیاری از بازیکنانش، تغییر نسل را جدی بگیرد.
البته همیشه بازیکنی که سن بالاتری دارد، تجربه بیشتری دارد و ممکن است عملکرد بهتری نسبت به جوانترها داشته باشد، اما واقعیت این است که تغییر و تحول اجتنابناپذیر است و باید به آن توجه کرد. تحولات اخیر در باشگاه بارسلونا و تغییرات ساختاری که با حضور بازیکنان مختلف و البته بازیکنان بالای ۳۰ سال ایجاد شده، نشان میدهد که میتوان با مدیریت درست، تحولات مثبت در تیم ایجاد کرد.از آکادمی بازیکنان بزرگی آوردهاند، دفاع وسط بارسلون مثل یک بازیکن با تجربه ۳۰ ساله بازی میکند. من میخواهم بگویم همین تیم سال گذشته به پختگی الان نبود. ژاوی نسل بارسلون را تغییر داد، ۲ سال ژاوی پای این بازیکنان وایساد.
این خودش عبور یعنی عبور اول آزاد شد. اگه نرفته بود خیلی سخت بود.
باید تغییرات کمی داده شود، باید تغییرات اندک باشد و مردم نیز آن را قبول کنند.
تو الان به آزمون و طارمی دست میزنی.
این دو تا خیلی خوب هستند و من دست به این نفرات نمیزنم اما لیموچی رو کنار آنها استفاده میکنم.
حالا خب این خوبه. یعنی تو میری برای ترمیم تیم یعنی این کارو بکنیم وگرنه مهدی طارمی که الان در سطح اول فوتبال دنیا بازی میکند و هر مربیای باشد از او در جام جهانی استفاده میکند.
ما یکی از بازیکنان تیم ملی، سردار آزمون هست،یک بازیکن ما مهدی طارمی هست. خب برای بقیه بالای ۳۰ سالهها باید راهکار داشته باشیم.
آفرین، من به نظرم خود کادرفنی تیم ملی و امیر قلعهنویی برنامه خواهند داشت.
کیروش با مهدی طارمی و سردار آزمون زمانی که جوان بودند و در ترکیب قرارشان میداد نتیجه نگرفت، پس ما هم باید به امیر قلعهنویی در صورتی که با جوانان نتیجه نگرفت، فرصت بدهیم.
متاسفانه الان دیدیم جوانان و نوجوانان درمسابقات آسیایی نتوانستند عملکرد خوبی داشته باشند.
این شکست بزرگ برای فوتبال ایران است، نباید در نوجوانان و جوانان شکست بخوریم.اگر میگویم استقلال میتواند از آکادمیش بازیکنان بزرگ جذب کند به خاطر همین مسائل هست،تیم ملی ما میتواند از آکادمی بزرگ بازیکن انتخاب کند. یک روز به پندار توفیقی مهدی قائدی رو نگاه میکرد میگفت این این قمیت میارزد ؟ از همه جای ایران بازیکن انتخاب کردیم و تست گرفتم. میگرفتیم مهم فقط اینجا بود که اجازه بدهند که خودمان انتخاب بکنیم این خیلی مهم بود ما خیلی خوب انتخاب کردیم. امیرحسین پورمحمد که هوادار داشت بازی میکرد چپ ما بود، مغانلو بود، خیلییها بودند، ۱۷ تا بازیکنای من رفتند لیگ برتر، خب پس بنابراین شما اگر بتوانید آکادمی را قوی بکنید یه تیم قوی پیدا میکنید. فدراسیون ما هم باید همین کار را انجام بدهد و یک آکادمی قوی تشکیل بدهد. من معتقدم مثل قطر بیشتر پول را به آکادمی بدهیم و آن را رشد و توسعه بدهیم. در این صورت قلعهنویی میتواند از آنجا بازیکن برای تیم بزرگسالان انتخاب کند.
صادق جان درباره مجتبی جباری چه نظری داری؟ به او پیشنهاد میدهی که بماند؟
من مجتبی جباری رو به نفسه هم بازی او و هم کاریزما و شخصیت او دوست دارم، ولی خیلی مهره سوزی داریم میکنیم. الان شرایط عوض شده تیم منتقل شده به یک بخش خصوصی، استقلال رفته تا رده هشتم مقداری شرایط الان مسئولیت قبول کردن خیلی سخت است، مجتبی جباری کاریزما را دارد و الان خودش تیم را اداره میکند.
من فکر میکنم مجتبی آن کاریزمای چیزی رو تا حدودی داره ولی نباید مهره سوزی کنیم. علی منصوریان میتوانست سالها برای ما مربی تاپ ما باشد ولی بی موقع آوردیم و او را سوزاندیم فکر میکنم شاید مجتبی هنوز نیاز دارد پختگی لازم را پیدا کند؛ باید این پختگی را به دست بیاورد. حالا کنار یک مربی دیگر، ۶ ماه یا یک سال دیگر. ببینید، من فکر میکنم مجتبی کاریزمای لب خط را دارد، سواد فوتبالیش را دارد. زمانی که من مربی بودم، مجتبی شاگرد من بود، در خود باشگاه. مجتبی از نظر هوشی شاید پنج لول بالاتر از همردههای خودش باشد، الان هم از نظر فنی دو لول بالاتر از همه است. ولی اگر ما بخواهیم الان او را بیاوریم، زود او را میسوزانیم.استفاده و اجرا کردن از این ظرفیت باید به جای خودش باشد. ما مجتبی را اگر الان بیاوریم، شاید موفق باشد، ولی اگر نشود، رفته است. ولی اگر او را با صبر و برنامه بیاوریم، میتواند تا ۱۰ سال برای تیم موثر باشد. من فکر میکنم گروه فنی و کارگروه بهتر میتوانند درباره این موضوع تصمیم بگیرند و بهتر صحبت کنند.
درباره اینترمیلان و پاریسنژرمن در فینال باشگاه اروپا حرف بزن.
اینتر تیمی چغر و بد بدن است، گل نمیخورد. آن طرف پاریسنژرمن تیم بسیار خوبی دارد که هجومی است و خیلی راحت گل میزند و سخت گل میخورد. اگر بخواهیم بگوییم بارسا به راحتی گل میزد، به راحتی هم گل میخورد، اما فرق پاریسنژرمن با بارسا این است که خوب گل میزند و گلهای بد میخورد. به نظرم کار اینتر جلوی پاریسنژرمن خیلی سخت است، در حالی که اینتر تیمی است که در ضدحمله خوب جمع میشود، گل میخورد، اما اگر موقعیت داشته باشد، به راحتی با دو سه تا بازیکن مثل مارتینز و خود مهدی طارمی و ترامی که جلو بازی میکند، موقعیتها را تبدیل به گل میکند.
اینتر دوبار قهرمان اروپا شده (۶۵، ۶۶) و تیم خوبی هم داشت، مخصوصاً در دوره کاتانیا و با ستارههای بزرگش. اما ما الان یک تیم متفاوت داریم،با انرژی جدید که خیلی خوب رو به جلو کار میکند. پاریسنژرمن توان و هافبکهای خیلی خوبی دارد. هافبکهایشان علاوه بر اضافه شدن در حمله، در دفاع هم بسیار خوب عمل میکنند و استقرار دفاعیشان خیلی منظم است.
خیلی ممنون، ما خیلی استفاده کردیم.
خیلی خوشحالمامروز یک روز متفاوت برای من بود. خیلی علاقه داشتم به حرف زدن. شاید جاهایی بیاحترامی به شما شده باشد، ولی من دوست داشتم با شما صحبت کنم. امیدواریم شما همیشه باشید، سالها در این فوتبال باشید. بود و نبود ما وقتی شما هستید، معنا دارد. وقتی شما حضور دارید، ما خیالمان راحت است. ولی وقتی شما دور میشوید، ما که خیلی وارد آن مسائل نیستیم، دلمان میلرزد. امیدوارم همیشه در باشگاه حضور پررنگ داشته باشید و آنجا را با قدرت نگه دارید. منصور خان نیست، ناصر خان نیست، کرد نوری دور است، ولی شماها هستید. امیدوارم همیشه باشید و در تصمیمات کلان باشگاه موثر باشید.
دیدگاه خود را بیان کنید